تینــــــــــار

پیام های کوتاه
آخرین مطالبـــــ

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غفلت» ثبت شده است

اما چه کنیـمـ که خود را گرفتار دنیا با تمـامـ دلبستگی هایش کرده ایمـ و عذر بدتر از گناه اینکه برایش هزار و یک توجیه همـ می آوریمـ.

علی (علیه السلامـ) را با دنیا چه کار زمانی که همه اوست. " قد افلــح من زکـها" همانا فقط و فقط کسی که تزکیه نفس بکند رستگار است. این مطلب را خدای عزوجل گفته و از اهمیتش همین بس که قبل از این آیه 11 مرتبه قسمـ یاد کرده و بعد گفته "قد افلــح من زکـها و خـاب من دسـها" . تا به کی می خواهیمـ خودمان را گول بزنیمـ؟ تزکیه نفس کجا و ما کجا. تا به حال برای قضا شدن کدام نمازمان غصه خورده ایمـ و آه کشیده ایمـ و تا به حال برای از دست دادن کدام نعمت دنیوی بوده که آه نکشیده باشیمـ و غصه نخورده باشیمـ.

این صحبت ها منو یاد یه داستان انداخت. مردی تاجر نزد مولایمان امامـ صادق (علیه السلام) رفتند و برای سفرش و تجارت جدیدش استخاره انداخت، خوب نیامد، اما "رفت" و اتفاقا سود خیلی زیادی هم نصیبش شد. در برگشت آمد پیش مولایمان و گفت که مولای من قضیه از این قرار است، امام فرمودند: یادت هست فلان روز نماز صبحت قضا شد؟

دیگر حرفی برای گفتن ندارمـ، و اینجا هم منظورمـ کل زندگی ما بود، کل رفتار ها و حرکاتمان... حتی امامـ زمانمان را هم فراموش کرده ایمـ، امامـ حی را...

باید خود را به قرآن سپرد و از این اقیانوس هدایت بهره جست که بپا خیزید و قیامـ کنید برای خدا "مثنی او فردا". چند نفری اگر هم نشد به تنهایی، این تنها و تنها نصیحت خداست به انسان که می گوید: بگو من شما را تنها به یک چیز نصیحت می کنمـ و آن اینست که برای خدا قیامـ کنید مثنی او فرادا.

جا خوش کرده ایمـ و به این زندگی عادت کرده ایمـ. انگار نه انگار پی کار دگر آمده ایمـ.

خودمان را راحت به نفهمیدن میزنیمـ، جوری که انگار اصلا با ما نبوده و نیستند. حتی به ندای درون هم اجازه ی صحبت کردن نمی دهیمـ و اگر گاهی هم اتفاقی صحبتی آمد، گوش نمی دهیمـ. 

صبح برو، غروب برگرد، صبح برو، غروب برگرد، صبح برو، غروب برگرد، تمامـ عمرمان شده همین، هر کسی همـ به طریق خودش وقتش را تلف میکند، بله به خدا تلف کردن وقت است وقتی نیندیشیمـ که پی چه کاری اینجا آمده ایمـ، مگر ما چند بار به این دنیا میاییمـ، مگر چقدر وقت داریمـ. زمانی ست بسیار اندک که سرنوشت ما را رقمـ میزند.

" قد افــلح المومنون" همانا فقط و فقط مومنان رستگارند، بله نه ریاست اینجا به درد می خورد، نه دکترایش، نه شغلش، نه ملکش و نه هیچ چیز دیگرش، البته نه اینکه دنیا را رها کنیمـ، باید حواسمان باشد و در حد خودش. حداقل به اندازه همین دنیا هم به فکر آخرت باشیمـ.

در سال چقدر کتاب درسی خریده ایمـ؟ 50 هزار تومان، 100 هزار تومان ...؟ چقدر صرف این جسمـ مادی کرده ایمـ؟ 1 میلیون، 2، 3 و یا ...؟ و هزار های دیگر از این موارد، ولی چقدر هزینه برای خودمان کرده ایمـ؟ نه فقط برای این جسمـ که این جسمـ وسیله و مرکبی ست برای ما. چقدر غصه خورده ایمـ برای این مرکب؟ برای خودمان چه؟ نمی دانمـ، آیا تا به حال به این فکر کرده ایمـ که مثلا این صفتی که خوب نیست چقدر می تواند خطرناک باشد و صلا برایش فکر و حرکتی کرده ایمـ؟ ما که برای یک سرماخوردگی پیش دکتر می رویمـ تا به حال برای کدام بیماری روحیمان پیش دکتر رفته ایمـ، نه، حتی به اندازه همین سرماخوردگی که آیت و نشانه خداست برایمان مهمـ همـ نبوده، اگر بیندیشیمـ. ما خود گوشه ای افتاده ایمـ و هی به این مرکب می رسیمـ و هی به این مرکب می رسیمـ و به قول آیت بزرگ خدا بهجت عزیز که تازه بعد از مردن می فهمی که این همه تشریفات توی دنیا لازم نبود.

.... بیندیشیـــمـــــ، که این، همـه نیـستــــــ ....